جدول جو
جدول جو

معنی حسین صفار - جستجوی لغت در جدول جو

حسین صفار
(حُ سَ نِ صَفْ فا)
ابن شاذویه قمی صحاف صفار. کتاب حدیث و کتاب اسماء امیرالمؤمنین دارد. (ذریعه ج 2 ص 64 و ج 6 ص 324)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ صَفْ فا)
ابن فرخ قمی. درگذشتۀ 290هجری قمری او راست: بصائرالدرجات. (ذریعه ج 3 ص 124)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَنِ خَفْ فا)
ابن ابوالعلاء. او و دو برادرش علی و عبدالحمید از امام صادق روایت دارند و خود او کتابی بنام ’اصل’ دارد. (ذریعه ج 2 ص 146 و ج 6 ص 323)
لغت نامه دهخدا
(نَجْ جا)
حسین بن محمد بن عبدالله حسین بن عبدالله یا محمد بن حسین نجار، مکنی به ابوالحسن یا ابوعبدالله. مؤسس فرقۀنجاریه است و در حوالی سنۀ 230 هجری قمری درگذشته است. رجوع به نجاریه و نیز رجوع به تاریخ مذاهب اسلام وترجمه الفرق بین الفرق ص 212 و مختصرالفرق ص 126 و ترجمه ملل و نحل شهرستانی ج 1 ص 104 و تعریفات جرجانی و ضحی الاسلام ج 3 ص 353 و تاریخ خاندان نوبختی ص 137 و نقض الفضائح 1 ص 17 و ص 131 و الفهرست ابن الندیم شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ)
ابن محمد بن عبدالله بغدادی مکنی به ابوعبدالله از متکلمان جبری مذهب سدۀ سوم هجری متوفی در 220 هجری قمری 835/ میلادی او راست: ’الاستطاعه’ و ’الصفات و الاسماء’ و جز آنها. (معجم المؤلفین از ابن الندیم ص 179) (هدیه العارفین ج 1 ص 303) (الموشح ص 379)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ صَ فَ)
شاه سلطان حسین صفوی، (1694-1722 میلادی) فرزند شاه سلیمان اول (شاه صفی دوم) صفوی فرزند شاه عباس دوم، فرزند شاه صفی اول، فرزند شاه عباس اول صفوی است. شاه سلطان حسین شش برادر کوچکتراز خود داشت و پدرش شاه سلیمان هنگام مرگ وصیت کرد که تخت و تاج به سلطان مرتضی که از نظر سن کمتر و- از نظر عقل برتر از سلطان حسین بود تعلق گیرد، لیکن امرا پس از مرگ او سلطان حسین که بزرگترین فرزند شاه سلیمان بود را به تخت نشاندند. هدایت درباره روزگاراو مینویسد: ’رقاصان کابلی عزیزتر از بطلان زابلی بودند، و لولیان شیرازی محترم تر از دلیران قفقازی، میدانهای مصاف به ایوانهای زفاف تغییر یافت، و مضمار رزم به مزمار بزم، ارباب ریاضت را خشک مغز خواندند و حکما را مبتدع نام کردند...’. و پس از اشاره به طرد و اخراج علما مانند ملا محمد صادق اردستانی گوید: قدرت به دست زنان و حرم سرایان افتاده بود. و سپس داستان خرابی اوضاع قندهار، و آمدن میرویس غلیجائی برای عرض حال به اصفهان، و عدم توجه اولیای امر بخواسته های وی، و بازگشت او و برافراشتن علم طغیان و استقلال در قندهار یاد کرده است. و چنانکه میدانیم پس از مرگ میرویس، برادرش عبدالعزیز جای وی بگرفت و هرات را نیز بگشود و پس از او پسرش محمود نشست و چون شاه سلطان حسین قدرت عزل او را نداشت فرمان حکومت و لقب صوفی صافی ضمیر برایش فرستاد اما او قانع نشد و به طرف کرمان وسپس شیراز حمله برد و اصفهان را محاصره کرد. هدایت گوید: در این حال علما و روحانیون اصفهان تعویذ و دعای جوشن صغیر مینوشتند و به بازوی شاه می بستند و عاقبت در بامداد جمعه 12 محرم 1135 هجری قمری شاه سلطان حسین صفوی با جمعی از امرا از شهر درآمده و در فرح آبادبه نزد محمود غلیجائی افغان آمده خود را خلع کرد و تاج را بر سر محمود نهاد. و روز چهاردهم محمود به شهر درآمد و شاه را در اندرون زندانی کرد. و در 1141 هجری قمری چون لشکر عثمانی بخشهائی از غرب ایران را اشغال کرده و شاه سلطان حسین را از محمود خواستند، او شاه زندانی را کشت و سرش را برای ایشان فرستاد. و جنازه اش را در قم دفن کردند. از آثار وی مدرسه چهارباغ و کاخ فرح آباد و تعمیر چهل ستون باقی است. وزیران وی به ترتیب عبارتند از: 1- شاه قلی پسر شیخعلی زنگنه. 2- محمد مؤمن شاملو. 3- میرزا طاهر وحید قزوینی. 4- فتحعلیخان داغستانی پسر القاص میرزا بن ایلدرم. 5- آخرین وزیر وی محمدقلیخان بود که بدست افغانها کشته شد. پسرش طهماسب میرزا در هنگام محاصرۀ اصفهان به ولایت عهد منصوب شده بود پس از شنیدن خبر قتل پدر در قزوین خود را شاه خواند. رجوع به طهماسب دوم و روضه الصفای ناصری و ذریعه ج 2 ص 84 و فهرست سبک شناسی ج 3 و مسکوکات رابینو ص 40 و تاریخ مشروطۀ کسروی ص 484 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ صَ ب ب)
ابن حسن صباح. به جرم قتل نفس به امر پدرش حسن صباح کشته شد. (از حبیب السیر)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عَطْ طا)
ابن زین العابدین عطار بن حسین انصاری. پدرش زین العابدین صاحب ’اختیارات بدیعی’ که در 770 هجری قمری نگاشته است و این پسر کتاب پدر را تنقیح کرده اصحاح الادویه نامیده است. (ذریعه ج 2 ص 120) (مقدمۀ همین لغتنامه)
ابن حسین انصاری. او راست: خلاصۀ تاریخ وصاف که در 823 هجری قمری بدستور مغیث الدین ابوالفتح ابراهیم بن شهرخ تیموری حاکم شیراز ساخته است. (ذریعه ج 7 ص 217). و شاید با مادۀ بعد یکی باشد
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ فِ)
ابن موسی بن علی بن موسی. در طرابلس غرب متولد شد و از دانشکدۀ افسری استانبول فارغ التحصیل گشت و در 27 رمضان 1371 هجری قمری 1952/ میلادی درگذشت و مؤلفاتی دارد. (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِاَ)
ابن محمدعلی بن سلیمان. او راست: ’خواص الاشیا’ در طب به فارسی که در 50 باب در 1249 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 7 ص 271). و نیز او راست: ’تشریح پولاک’ چون شاگرد پولاک اطریشی بوده است. (ذریعه ج 4 ص 184). و ظاهراً همان ملا حسین منجم افشار صاحب تقویم باشد که در 1272 هجری قمری درگذشت. (ذریعه ج 8 ص 219)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن عبدالله بن عیددوس صوفی شاعر. در شهر قرین دوعنیه در حضرموت در 1250 هجری قمری / 1834 میلادی متولد شده و در آنجا به سال 1331 1912/ میلادی درگذشت. دیوان شعر و رساله ای در ترجمه احوال عمویش احمد بن عبدالله دارد. (معجم المؤلفین از الاعلام الشرقیه ج 3 ص 100)
لغت نامه دهخدا